کد مطلب:314193 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182
صاحبان همیان کنار قبر من
حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی اكبر قحطانی، از ثقه ی معتمد، حاج رضا خرمی كربلایی (كه از ملازمین منبر مرحوم حاج شیخ مهدی مازندرانی صاحب كتاب معالی السبطین بود) نقل می كند كه گفت:
14. شخصی از مجاورین كربلا، پیوسته ملتجی و ملتمس به درگاه حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود و از آن بزرگواران گشایشی در امر زندگی می خواست. تا اینكه روزی در مسیر راه، چشمش به همیانی افتاد كه پر از پولهای رایج آن زمان بود. به نظرش رسید كه از سوی حضرت عنایتی به او شده و آنچه می خواسته نصیب وی گردیده است. همیان را برداشت و راهی منزل شد.
اتفاقا پول این همیان مال عده ای از زوار بود كه آن را نزد شخصی كه وی را امین می دانستند گذاشته بودند. صاحبان پول نزد شخص امین رفتند و از وی پول را مطالبه كردند. آن شخص هر چه التماس كرد كه من خبر ندارم، كسی قبول نكرد. تنها راه چاره، متوسل شدن به حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام بود. پس از توسل، شب حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خواب آن كسی می آید كه همیان را پیدا كرده بود و به وی می فرماید:
فردا این افراد با این نام و نشان برای زیارت كنار قبر من می آیند، همیان را ببر و به آنها بده.
آن مرد علی الصباح می آید و آنچه را كه در خواب از شكل و شمایل زائرین حضرت دیده بود، در بیداری هم می بیند، ولی نفس سركش مانع می شود كه همیان را به آنها بدهد. مجددا شب دیگر باز خواب می بیند كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام به وی فرمود: فردا زوار صاحب همیان در نزد قبر فرزندم علی اكبر علیه السلام هستند. همیان را به آنها بده. باز فردا شخص مزبور به حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام می رود و همان گونه كه امام حسین علیه السلام در خواب به وی فرموده بود می بیند اشخاص مزبور كنار قبر مطهر حضرت علی اكبر علیه السلام هستند. لیكن باز نفس سركش مانع می شود كه همیان را به صاحبان آن پس بدهد.
[ صفحه 637]
شب سوم باز در عالم خواب می بیند كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام همراه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با یك هیبت و عظمت خاص حضور دارند و حضرت ابوالفضل علیه السلام در حالی كه آثار غضب بر چهره اش وجود داشته و حربه ای در دست دارد، با خشونت به او خطاب می كند كه: فردا، صاحبان همیان در كنار قبر من می آیند و همیان را به آنها می دهی!!
از خواب بیدار می شود و فردا به حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می آید و همیان را به آنها می دهد. و ضمنا حضرت به وی می فرماید كه من كار تو را اصلاح می نمایم.
باری، با وعده ی حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حاجت آن شخص برآورده می شود و كارش اصلاح می شود.
14. شخصی از مجاورین كربلا، پیوسته ملتجی و ملتمس به درگاه حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بود و از آن بزرگواران گشایشی در امر زندگی می خواست. تا اینكه روزی در مسیر راه، چشمش به همیانی افتاد كه پر از پولهای رایج آن زمان بود. به نظرش رسید كه از سوی حضرت عنایتی به او شده و آنچه می خواسته نصیب وی گردیده است. همیان را برداشت و راهی منزل شد.
اتفاقا پول این همیان مال عده ای از زوار بود كه آن را نزد شخصی كه وی را امین می دانستند گذاشته بودند. صاحبان پول نزد شخص امین رفتند و از وی پول را مطالبه كردند. آن شخص هر چه التماس كرد كه من خبر ندارم، كسی قبول نكرد. تنها راه چاره، متوسل شدن به حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام بود. پس از توسل، شب حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خواب آن كسی می آید كه همیان را پیدا كرده بود و به وی می فرماید:
فردا این افراد با این نام و نشان برای زیارت كنار قبر من می آیند، همیان را ببر و به آنها بده.
آن مرد علی الصباح می آید و آنچه را كه در خواب از شكل و شمایل زائرین حضرت دیده بود، در بیداری هم می بیند، ولی نفس سركش مانع می شود كه همیان را به آنها بدهد. مجددا شب دیگر باز خواب می بیند كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام به وی فرمود: فردا زوار صاحب همیان در نزد قبر فرزندم علی اكبر علیه السلام هستند. همیان را به آنها بده. باز فردا شخص مزبور به حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام می رود و همان گونه كه امام حسین علیه السلام در خواب به وی فرموده بود می بیند اشخاص مزبور كنار قبر مطهر حضرت علی اكبر علیه السلام هستند. لیكن باز نفس سركش مانع می شود كه همیان را به صاحبان آن پس بدهد.
[ صفحه 637]
شب سوم باز در عالم خواب می بیند كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام همراه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با یك هیبت و عظمت خاص حضور دارند و حضرت ابوالفضل علیه السلام در حالی كه آثار غضب بر چهره اش وجود داشته و حربه ای در دست دارد، با خشونت به او خطاب می كند كه: فردا، صاحبان همیان در كنار قبر من می آیند و همیان را به آنها می دهی!!
از خواب بیدار می شود و فردا به حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می آید و همیان را به آنها می دهد. و ضمنا حضرت به وی می فرماید كه من كار تو را اصلاح می نمایم.
باری، با وعده ی حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حاجت آن شخص برآورده می شود و كارش اصلاح می شود.